سیییییییییلام بروبچ :
قبل از هرچیز تبریک برای صعود کاله به پلی آف به همه ی بروبچ والی ... (امروز زنگ زبان عکس بچه ها رو نشون دادم ، خانم میگه : این ریش بزی ِ کیه ؟؟ خوشگله ها !!! میگم : محمد .... خانم میگه : مهلای زبون دراااااز فامیل هم که شدین . فامیلش چیه ؟؟ می گم: موسوی ،خواستین با خولیو هماهنگ می کنم بفرستنش در خونه تون دست بوس.
)
• بعدش هم بچه ها قلب من ضعیف با من شوخی نکنین ، مامانم میگه : مهلا ،نادی دیگه کاپیتان نیست توی اردوی تیم ملی ..... ( آخه نبودم مامانم به جای من سپرده بودم نگاه کنه ......)
و تبریک برای پرسپولیسی هاااااااا مخصوصا : صدفم
ادامه مطلب...
در دلم بنشستهای بیرون میا | نی برون آی از دلم در خون میا | |
چون ز دل بیرون نمیآیی دمی | هر زمان در دیده دیگرگون میا | |
چون کست یک ذره هرگز پی نبرد | تو به یک یک ذره بوقلمون میا | |
غصهای باشد که چون تو گوهری | آید از دریا برون بیرون میا | |
سرنگون غواص خود پیش آیدت | تو ز فقر بحر در هامون میا | |
گر پدید آیی دو عالم گم شود | بیش از این ای لولو مکنون میا | |
نی برون آی و دو عالم محو کن | گو برون از تو کسی اکنون، میا | |
چون تو پیدا میشوی گم میشوم | لطف کن وز وسع من افزون میا | |
چون به یک مویت ندارم دست رس | دست بر نه برتر از گردون میا | |
چون ز هشیاری به جان آمد دلم | بیشرابی پیش این مجنون میا | |
بدرهی موزون شعرت ای فرید | بستهی این بدرهی موزون میا |
درود :
الان که دارم این مطلب رو می نویسم صدفم عروسی الهه است ، نمی دونین چی کشیدیم تا به صدفم یاد بدیم حداقل دستاش رو تکون بده ( خودمم دست کمی ازش ندارم ...) اینقدر خندیدیم که حد نداشت
.... البته امیدوارم صادق ، صدفم رو پشیمون کرده باشه که نرقصه وگرنه دیگه آبرویی برای صدی من نمی مونه ، البته پریسا مطمئنا بلندش می کنه .. شوخیییییییدم : امیدوارم الان در حال رقص با مبینا باشه
، ..... ولی به هر حال با همه ی این ها مهم نیست چون : به مهلا جون خودش رفته.( اعتماد به نفسم رو عشقه ...) ...اون که حداقل یاد گرفت دستاش رو تکون بده ، من که همون رو هم یاد نگرفتم ....
الهی قربونش بشم ....زخییییییییییییییییلی دوسش دارم 2 نفره تو قلبم ....
ایشا........ خوش بگذره عشقم .......
سیییییییییلام یه کم غمگین حالا باز یه کم خوشحال :
تو مهمونی ها :
ﻫﺮ ﺟﺎ پسرا ﭼﺎﻗﻮ ﺩﺳﺘﺸﻮﻧﻪ برای اینکه دلم خنک شه (عین این عقده ای هااا )
ﺍﺯ ﺟﻠﻮﺷﻮﻥ ﺭﺩ می شم ﺗﺎ ﺩﺳﺘﺎﺷﻮﻧﻮ ﺑﺒﺮﻥ !
محمد امین رو بردیم آمپول بزنیم…پرستار گفت:
بخواب آمپولتو بزنم…
محمدامین گفت:
خوابم نمیاد
شش ماه به دوستت مهربونی میکنی ، خوبی باهاش ، هر کاری میگه میکنی
که بهش بفهمونی دوستش داری …
دو روز که اعصاب نداری ، میگه: حالا شناختمت
به قول زهرا : درووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووود
همین الان یه عالمه عکس از فرهاد گذاشتم ولی نمی دونم چرا فقط اولی رو نشون میده ، به هر حال فعلا حوصله ندارم برای همین جوابم رو می نویسم .....
من کسی رو نجات می دادم که دوسم داشت ولی دوسش نداشتم،اخه من چه جوری اون نفر رو نابود کنم ، چه جوری دوست داشتنش رو خراب کنم و یا بذارم کسی که من رو دوس داره به راحتی از دستم نارحت بشه ..... اما :
معلمم به شدت با من مخالف ِ میگه : نباید همیشه من به خاطر بقیه از علایقم بگذرم میگه : بعضی جاها گذشت بی معنی ِ .
ولی من اصلا نمی تونم احساسات یکی رو نادیده بگیرم و زیر غرور خودم لهش کنم ... اون من رو دوس داره ...پس من نمی تونم در آخرین لحظات اذیتش کنم ... من نمی تونم نادیده اش بگیرم ....
خدایا کمکم کن .......... انتخاب سختی ِ ........ صدف ؟؟؟نگار ؟؟
دوس دارم بزنم تو دهن پدرم (همین الان به خاطر اشتباه املاییم ، دعوا شد )از بس بهم یاد داده + فک کنم .آخه ..... شایدم نگار راست میگه و من الکی خودم رو دارم اذیت می کنم .... از بس بهم دروغ گفته نمی تونم بفهمم کدوم حرفش راسته و یا کدوم یکی دروغ ....
There"s always going to be people that hurt you so what you have to
do is keep on trusting and just be more careful about who you trust
next time around.
همیشه اشخاصی وجود دارند که تو رو ناراحت
کنند ولی تو نباید امید و اطمینانت رو به
همه از دست بدی ... فقط برای دفعه دیگه
حواست رو جمع کن که چه کسانی قابل اعتماد
هستند
سلام بچه ها این وب همکلاسی عزییییییزم ، نفسم و خوگشلم و..... کوثر ِ :
خییییییییییییییییییییییلی قشنگه .... حتما سر بزنین ....عاشقانه های قشنگی داره .....
بمیره مهلا اینجوری نبینتت خانمی ....... شخص شخیص بیااااااااااااااااااا که کوثر ِ ما داره دق می کنه.....
www.msgirls.loxblog.com
سلام امروز هم مثل همیشه خوب نیستم با تنها 1 فرق که دیگه نتونستم خودم رو خوشحال نشون بدم ...
بچه ها 1 سوال (صادق وغزاله ، بهزاد و رها و.....) خواهش می کنم جوابش رو بدین ....من هم بعد از چند روز جوابم رو اینجا میذارم .....
لبه ی پرتگاه 2 نفر آدم هستن .... یکی کسی ِ که دوستون داره و دوسش ندارین دیگری کسی که دوسش دارین و دوستون نداره .... باید یکی رو نجات بدین.... کدوم رو نجات میدین ؟
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
برای شکسته شدن 1 دل تنها چند ثانیه کافیست اما برای چسبوندن تیکه های اون دل شاید هیچ وقت کافیی تو این دنیا وجود نداشته باشه .....
ادامه مطلب...
سیییییییییییییییییلام بروبچ :
چند تا عکس میذارم من که باهشون زیاد حال نکردم دیگه شما ها رو نمی دونم ....
ادامه مطلب...
سیییییییییییییییییییییییییییییلام به همگی :
امروز همونجور که صدف گفت : خییییییییلی معرکه بود ، بعد از عمری پیش دوستهای قدیمی ام که هیشکی تو رفاقت به پاشون نمی رسه (صدی
،فهیم
و کیم بستنی که امروز اذیتش
کردم و همین جا میگم :ببخشیییییییییییییییییییییییییییییید
می بخشی یا خودکشی کنم ... ..... ) بودم و مخصوصا که :
ایمان ،ایمان
،ایمان
(فک کن صدف
همه الان تو کف هستن ....خییییییلی حال میده )
وسط زنگ داشتم می گفتم : ای بمیری سیب ، تو که اون همه باد و برف و بارون رو تحمل کردی، می مُردی یک ثانیه وا می ستادی و نمی افتادی، حالا چی اون هم :الحق رو کله ی انیشتن ....
ادامه مطلب...
در خاطری که "تویی" ،
دیگران فراموشند ،
بگذار در گوشت بگویم "میخواهمت" ،
این خلاصه ی تمام حرفهای عاشقانه ی دنیاست .
خب بعد از فکر می کنم 3ماه اومدم و آپ کردم اول از همه در مورد آهنگ بگم خواستم آهنگ بیوتی جاستین رو به خاطر کیمیا که امروز ناراحتش کردم بذارم اما نمی ذاشت بعد خواستم از جنیفر بذارم که نشد این و گذاستم به زودی می رم تو کار ایرانی
وای امروز اینقدر باحال بود مهلا اینقدر ایمان ایمان می کرد(بقیه شو نمی گم هیجان انگیز شه)
خب می خوام بگذرم از اینکه کریم دعوت نشد ویا تو ال کلاسیکو بازی نکرد با مامانم لج کردم و بازی پرسپولیسو نگاه نکردم می خوام نیمه ی پر لیوان رو ببینم مثلا حقیقی دعوت شد خب دعا کنین فردا شب ویا فیکس باشه گلم بزنه
در پایان خواستم عکس بذارم ایشالله بعدا (که معلوم نیست کی هست)
او راستی بچه ی سوم ویا هم به دنیا اومده نمیدونم پسره یا دختر اسمش luce هر کی از جنسیتش خبر داره با توجه به اسمش بهم بگه
دخترک خندید و
پسرک ماتش برد!
که به چه دلهره از باغچۀ همسایه، سیب را دزدیده؛
باغبان از پی او تند دوید؛
به خیالش میخواست؛
حرمت باغچه و دختر کم سالش را؛
از پسر پس گیرد!
غضب آلود به او غیظی کرد!
این وسط من بودم؛
سیب دندانزدهای که روی خاک افتادم
من که پیغمبر عشقی معصوم،
بین دستان پر از دلهرۀ یک عاشق
و لب و دندان ِ
تشنۀ کشف و پر از پرسش دختر بودم
و به خاک افتادم
چون رسولی ناکام!
هر دو را بغض ربود...
دخترک رفت ولی زیر لب این را گفت:
«او یقیناً پی معشوق خودش میآید!»
پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:
«مطمئناً که پشیمان شده بر میگردد!»
سالهاست که پوسیدهام آرام آرام!
عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز!
جسم من تجزیه شد ساده ولی ذرّاتم
همه اندیشهکنان غرق در این پندارند:
این جدایی به خدا رابطه با سیب نداشت؛
دوست داشتن بی دلیل چه قدر خوبه .......
درست عین همین بارون ........
که داره بی دلیل ......
هی می باره ...
سییییییییییییییییییییییییییییییلام به همه گی :
امروز خواهریم نیست و من هم دارم کمال استفاده رو می کنم چون بعد از عمری یه نفس راحت می کشم.....
شوخیدم .... نری آمپول هوا تزریق کنی (یاد اون بنده خدا بخیر
) بی خواهر بشم .....خیییییییلی هم دلم برات تنگ شده
(آره جان خودم ) البته باز هم شوخیدم و البته شوخیدم رو هم شوخیدم
( این یه تست هوش بود برای باز شدن مغزتون حالا اگه گفتین :
آیا من واقعا شوخیدم رو هم شوخیدم ؟؟؟؟؟؟؟) به هر حال رفته مشهد تا .......
ادامه مطلب...
حرف هایم..
دلخوری هایم...
دلتنگی هایم ...
و تمام اشک های من بماند برای بعد!
تنها به من بگو : با" او " چگونه می گذرد که با "من" نمی گذشت ؟؟؟
دلت تنگ یک نفر که باشد تمام تلاشت را هم بکنی تا خوش بگذرد....
و لحظه ای فراموشش کنی فایده ندارد.....
تا نیاید و نباشد هیچ چیز تغییر نمی کند..
گاهی این دنیای مجازی را بیشتر از واقعی دوست دارم وقتی آدم های خوبش اینقدر زیاد هستن.
اما در دنیای واقعی گاهی خوب ها از تعداد انگشتان یک دست هم کمتر می شوند.
سلام بروبچ یه ؟ اساسی ...........
این النا و دوستان که همیشه زحمت می کشن و این همه مطلب میذارن ، چه کسانی هستن ؟
سلام ای اون کسی که مدّ نظرم هستی ، جوابش رو لازم دارم .جوابت رو بده و خلاصم کن .
سخــت است ببـــازی
تمــام احـساسِ پاکـت را
و هنــــوز نفهمـیده باشی
اصلـــا دوستــت داشــت؟؟
می خواستم گله کنم از نا مهربانییت اما...
خوب که فکر می کنم من بی مقدمه عاشق تو شدم تقصیر تو نیست اما :
من یک عذر خواهی به خودم بدهکارم!.....
برای اینکه احساساتی بودم....
برای اینکه غرورم را شکستم......
برای اینکه دوستت داشتم...... ،برای اینکه انسان بودم....
All that approaches me, smells of a cage
All but you, my dearest God you who help me fly....
Thank you
من هر روز، از خونه که بیرون میزنم رو یه کاغذ مینویسم “امروز قراره بمیرم”
که اگه احیانا مردم، بگن یارو چقد خفن بوده، میدونسته
دقت کردین یه روزایی هست که یهو قصد می کنی اتاقتو مرتب کنی همه ی وسایلتو که می ریزی بیرون... تازه میفهمی چه غلطی کردی!!!!!!!!!!!!
این روزا اینقدر تنهام :که آرزومه یکی صدام کنه ، حتی اگه شده اشتباهی
هنوز هم از بازی کلاغ پر می ترسم !!!!!!!!!!!!!! می ترسم بگویم : خواهریم
.
.
و تو آرام در دلت بگویی : پَر
.. این روزها که میگذرند
با همه بیگانه ام ...حتی با خودم
این روزها حتی خودم را هم نمی شناسم...
شب ها از خواب ..اگر خوابی در کار باشد ...بیدار می شوم و به این فکر میکنم که من همون مهلام ؟؟
و بدون جواب باز هم خودم را به خواب میزنم ...
از دنیا دور شده ام از قلب آدم هایی که دوسشون دارم ......بیشتر...
خالی شده ام..حتی حرفی برای گفتن ندارم
با ته مانده های وجودم سر میکنم...
سردرگمم
چی شد که اینجوری شدم ؟؟؟
احساس میکنم دیگه دووم نمی یارم
تا خودکشی فاصله ای ندارم
ولی می دونم جرئتش رو ندارم ........ و دیوانگی ِ محض ِ