گل گلی
گل گلی
  


سیییییییییلام یه کم غمگین حالا باز یه کم خوشحال :

  تو مهمونی ها :     

   ﻫﺮ ﺟﺎ پسرا ﭼﺎﻗﻮ ﺩﺳﺘﺸﻮﻧﻪ برای اینکه دلم خنک شه (عین این عقده ای هااا )

ﺍﺯ ﺟﻠﻮﺷﻮﻥ ﺭﺩ  می شم ﺗﺎ ﺩﺳﺘﺎﺷﻮﻧﻮ ﺑﺒﺮﻥ !

 محمد امین  رو بردیم آمپول بزنیم…پرستار گفت:

بخواب آمپولتو بزنم…

محمدامین  گفت:

خوابم نمیاد

 

 

 

 

 






نوشته شدهپنج شنبه 19 بهمن 1391برچسب:, توسط ملاغه وکلاقه و الاغح وگاوه
.: هک شده amin hackerاین وبلاگ توسط :.