سیییییییییلام یه کم غمگین حالا باز یه کم خوشحال :
تو مهمونی ها :
ﻫﺮ ﺟﺎ پسرا ﭼﺎﻗﻮ ﺩﺳﺘﺸﻮﻧﻪ برای اینکه دلم خنک شه (عین این عقده ای هااا )
ﺍﺯ ﺟﻠﻮﺷﻮﻥ ﺭﺩ می شم ﺗﺎ ﺩﺳﺘﺎﺷﻮﻧﻮ ﺑﺒﺮﻥ !
محمد امین رو بردیم آمپول بزنیم…پرستار گفت:
بخواب آمپولتو بزنم…
محمدامین گفت:
خوابم نمیاد