سلام علییییییییییییییییییییکم:
چه خبر ؟
خوبین ؟
خوشین ؟
سلامتین ؟
بدون ما خوش میگذره ؟
وااااااااااااااااااااااااای بعد از عمری اومدم و اینقدر حرف برای گفتن دارم که حد نداره ...
قبل از هرچیزی فهمیمه ی @$% (بد آموزی داره )رمز رو عوض کرده بود و من 3 ساعت معطل بودم و چشم
انتظار ولی چه کنم که دلم نمیاد بخورمش نه اینکه دلم نیاد بخورمش از شما که پنهون نیس عین وحشی ها
چنگم میزنه و من هنوز خودم رو نیاز دارم ...
میبینم که والیبالم هم گل کاااااااااااااااااااشته به به به
میبینم که فرهاد هم ناقص شد اَه اَه اَه
صدف عزییییزم هم که برام بازی رو ضبطید چه عالی چه عالی
شمال رفتن کنسل شد چه بد چه بد
همه چی روبه راهه غیر از دلتنگی برا یار که اونم چهارشنبه هر 3 تا منگلشون رو میبینم ...
اه باید برم نون بگیرم اون هم با دوچرخه سبیل بابام میچرخه ...
آخه من نون آور خانواده ام ...
مثل اینکه قسمت نیست پست بذارم ...
فقط اینکه بچه ها من رو به پنجره فولاد بستن تا از توهم در بیام ...
تا دو ماه دیگه اگه مادر اجازه بده بیام خدافظ ...
دلم تنگ میشه برااااااااااااااااااااااتون ...
بمیری فهیمه(زبون همه ی مردم دنیا لال ...) که میخواستم بترکونم ...